آوار

انرژی.موفقیت.قهوه

آوار

انرژی.موفقیت.قهوه

اسامی ایرانی.اورجینال به همراه معنی

لادن : گلی به رنگهای زرد و نارنجی

لاله : گلی که رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است

لاله رخ : کسی که روی همچون لاله دارد

لاله دخت : دختر لاله

لبخند : تبسم

لقاء : چهره ، سیما

لومانا : نام محلی در کردستان ، نامی کردی برای دختران

لهراسب : دارای اسب تندرو ، از پادشاهای کیانی و پدر گشتاسب

مارال : آهو ، نامی ترکی

ماری : کبک ماده ، نامی کردی

مازیار : اورا مزدایار - پسر قارون فرمانروای طبرستان

ماکان : نام پسر یکی از سران دیالمه

مامک : مادر کوچک و مهربان

مانا : نام خداوند بزرگ و نام یکی از دولتهای ماد ، نامی کردی

ماندانا : دختر آژدهاک و مادر کورش هخامنشی

مانوش : کوهی که منوچهردربالای آن متولد شده است

مانی : پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی

مانیا : خسته شده ، نامی کردی

ماهان : منسوب به ماه

ماهاندخت : دختر ماهان

ماه برزین : یکی از بزرگان دولت ساسانیان

ماه جهان : زیبای جهان

ماهچهر : زیبا رو ، قشنگ

ماهدخت : دختر ماه

ماهور : تابناک - نامی کردی

ماهرخ : آنکه صورتی چون ماه زیبا دارد

ماهزاد : زاده ماه

مردآویز: جنگنده و دلاور

مرداس : مرد آسمانی - نام پدر ضحاک که مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد

مرزبان : مرزدار - مرزبان بن رستم نویسنده کتاب مرزبان نامه

مرمر : ازسنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است ، سنگ مرمر

مزدک : خردمند کوچک - مردی که در زمان ساسانیان ادعای پیغمبری کرد اما کشته شد

مژده : نوید ، بشارت

مژگان : مژه ها

مستان : شادان ، شادمان

مستانه : خوشحال ، مانند مست

مشکاندخت : دختر خوشبو

مشکناز : مشک ناز دار

مشکین دخت : دختر مشک آلود و معطر

منیژه : پاک و سفید روی - نام دختر افراسیاب

منوچهر : کسی که چهره بهشتی دارد - از پادشاهان پیشدادی

مهبانو : بانوی بزرگ ، بانوی همچون ماه

مهبد : یکی از وزیران انوشیروان ساسانی

مه داد : از فرماندهان نظامی پارسیان ویکی از نامهای دوران هخامنشی

مهتاب : ماه تابان ، ماه تابناک

مهدیس : ماهرو ، زیبا ، خوشگل

مه جبین : انکه پیشانیش مانند ماه درخشان است

مه دخت : ماه دخت ، دختر ماه

مهر آذر : یکی از موبدان پارس در زمان انوشیروان - خورشید آذر

مهر آرا : آرایش دهنده مهر

مهر آسا : همچون خورشید زیبا روی

مهر آفاق : خورشید افقها

مهر افرین : عشق آفرین ، آفریننده عشق

مهرآب : کسی که فروغ خورشید دارد - نام جد مادری رستم

مهرداد : بخشنده ماه

مهر افزون : بالا برنده عشق و محبت

مهرام : رام شده ماه

مهران : منسوب به مهر است و یکی از خاندانهای عصر ساسانی

مهراندخت : دختر مهر و محبت

مهراندیش : دارای اندیشه با مهر و محبت

مهرانفر : شکوه

مهرانگیز : ایجاد کننده مهر و محبت و عشق

مهرپویا : پوینده مهر

مهرداد : داده خورشید - نام چند تن از پادشاهان اشکانی

مهر دخت : دختر آفتاب

مهرزاده ‌: زاده خورشید ، زیبا روی

مهرناز : ناز خورشید

مهرنوش : خورشید جاویدان - یکی از پسران اسفندیار که بدست فرامرز کشته شد

مهرنکار : آرایش دهنده خورشید ، مهر آرا- نام یزدگرد

مهرنیا : ازنژاد مهر

مهروز : آنکه روزی چون خورشید دارد

مهری : منسوب به مهر ، منسوب به خورشید

مهریار : دوست خورشید

مهسا : مانند ماه زیبا روی

مهستی : ماه هستی ، ماه روزگار ، گرانبهاترین

مه سیما: آنکه صورتی چون ماه دارد

مهشاد : ماه شادمان

مهشید : پرتوماه

مهنام : آنکه نامش چون ماه است

مهناز : نازماه

مهنوش : ماه همیشگی

مهوش :‌ مانند ماه

مهیار : یار ماه ، نام پسر داریوش سوم هخامنشی

مهین : ماه زیبا رو

مهین دخت : دختر بزرگ

میترا : دوستی و محبت و مهر

میخک : گلی زیبا به رنگهای قرمز، سفید ، صورتی وزرد

میلاد : گانش آموز ، شاگرد - نامی کردی

مینا : گلی کوچک و زینتی ، گردنبند

مینا دخت : دختر مینا

مینو : بهشت ، جنت

مینودخت : دختر بهشت ، دختر پاک

مینو فر : دارای شکوه بهشتی

نادر : کمیاب ، بی همتا - نادر شاه افشار سر سلسله افشاریه درایران

ناز آفرین : معشوقی که ناز فراوان می کند

نازبانو : بانوی ناز دار

نازپرور : پرورش یافته در ناز

نازچهر : کشی که چهره ناز دارد

نازفر : دارای شکوه

نازلی : پرناز و غمزه - نامی ترکی برای دختران

نازی : با ناز ، اهل ناز

نازیدخت : دختر ناز

نامور : مشهور ، ارزنده

ناهید : پاک و بی آلایش - نام مادر اسفندیار و مادر اسکندر

ندا : آواز ، بانگ ، فریاد

نرسی : فرشته وحی در اوستا - نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان

نرگس : گلی خوشبو و زیبا

نرمک : زیبا و لطیف - نامی کردی برای دختران

نرمین : لطیف و ملایم

نریمان : پهلوان ، دلیر - نام پدر سام

نسترن : گلی سفید و زیبا از گونه های نرگس

نسرین : گلی سفید و پر برگ

نسرین دخت : دختر نسرین

نسرین نوش : نام همسر بهرام گور

نکیسا : نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی

نگار: نقش ، بت ، صنم

نگاره : شکل دارای نقش و نگار

نگارین : نقاشی شده

نگین : گوهر قیمتی

نوا : ناله ، آواز

نوش ( انوش ) : زندگی جاوید

نوش آذر : آتش جاویدان - از آتشکده های عصر ساسانی

نوش آور : چیزی که زندگی و حیات می آورد

نوشا : نوشنده ، آشامنده

نوش آفرین : افریننده شادی و شیرینی

نوشدخت : دختر شاد

نوشروان ( انوشیروان ) : جاویدان ،‌ اولین خسرو ساسانی

نوشفر : شکوه جاوید

نوشناز : دارای ناز و ادای شیرین

نوشین : گوارا و شیرین

نوید : مژده و بشارت

نوین : تازه ، جدید

نوین دخت : دختر تازه به دنیا آمده

نیشا : خال و نشانه - نامی کردی برای دختران

نیک بین : خوش بین

نیک پی : پاک نژاد

نیک چهر : خوشگل و زیبا

نیک خواه : شخص خیر خواه و خیراندیش

نیکداد : بخشنده نیکی

نیکدخت : دختر پاک و نیکو

نیکدل : دل پاک

نیکزاد : زاده نیکی و پاکی

نیلوفر : گل پیچک و زینتی به رنگهای سفید و سرخ وآبی

نیما : لقب علی اسفندیاری پدرشعر نو درایران ، نیما یوشیج

وامق : دوست دارنده ، عاشق - عاشق عذرا

ورجاوند : ارجمند - به اعتقاد زردشتیان کسی که درآخر زمان ایران را آباد می کند

وریا : پیدار، آگاه - نامی کردی برای پسران

وشمگیر : شکارچی بلدرچین - نام نام پسر وردانشاه از مولوک دیالمه

وهرز : نام مرزبان کشور یمن درعهد انوشیروان

وهسودان : نیک آسوده و آرام - عنوان یکی از سلاطین آذربایجان

ویدا : آموزنده و تعلیم دهنده

ویس : نام معشوق رامین در داستان ویس و رامین

ویشتاسب : صاحب اسبان فراوان

ویگن : از اسمهای ارمنی ایرانی به معنی جهش و پرش

هژیر : خوب چهره ، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد

هخامنش : دوستار اندیشه - نام جد کورش کبیر

هربد( هیربد ) : حاکم آتشکده ، موبد موبدان

هرمز : اهورمزدا ، خدای بزرگ ایرانیان - نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان

همایون : مبارک ، خجسته - نام تنی چند از پادشاهان هندوستان

هما : فرخنده ، مبارک ، مرغ سعادت - نام دختر گشتاسب و خواهر اسفندیار

همادخت : دختر مبارک و فرخنده بخت

همدم : رفیق و مونس و همزبان

همراز : محرم اسرار

همراه : دوست و یار موافق

هنگامه : غوغا ، شلوغی ، دادوفریاد

هوتن : خوش اندام ، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان

هور : خورشید ، آفتاب

هورتاش : همچون خورشید

هورچهر : تابان روی ، زیبا

هورداد : فرستاده و داده خورشید

هوردخت : دختر خورشید

هورزاد : زاده خورشید

هورمند : شبیه خورشید

هوروش : خورشید مانند ، مثل خورشید

هوشنگ : هوش و درایت - نام یکی از سلاطین پیشدادی و فرزند سیامک

هوشیار : با هوش و آگاه

هومان : نیک اندیش ، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه

هومن : نیک منش

هونام : خوشنام ، نیکنام

هویدا : آشکار و نمایان

هیتاسب : صاحب اسب بسته شده

هیرمند : یکی از القاب گستاسب ، آتش پرست

هیما : اشاره ، نامی کردی برای دختران

هیوا : امید وآرزو - نامی کردی برای دختران و پسران

یادگار : آنچه از انسان بجای ماند - پسر پادشاه گرجستان

یاسمن ( یاسمین ) : گل زیبائی به رنگ سفید و زرد و کبود

یاشار : عمر کننده ، نامی ترکی برای پسران

یاور : کمک و همدست و یار

یزدان : خداوند ، آفریدگار هستی

یگانه : بی نظیر ، بی مانند

یوشیتا : پهلوانی از خاندان (( فریان )) نامی اوستائی

یونس : یکی از پیامبران بنی اسرائیل

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 7 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 20:36 http://khishtan.blogsky.com

واقعا دستت درد نکنه
خیلی قشنگ بود

متشکرم .دوست خوبم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:29

خیلی افتضاح بود.تختش کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد